آسمون دلدادگی

آسمون دلدادگی
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان <آسمون دلداگی> آسمون دلدادگی و آدرس asemone.abi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





جوانک گوشه ی خیابان نشسته بود و فریاد کمک سر می داد.

 

اصلاً به ظاهرش نمی خورد

 

که گدا باشد. یک جوان رشید ، زیبا و تمام عیار بود ،

 

ولی هر رهگذری که از کنارش رد می

 

شد ، پایش را می گرفت و با چنان لحن ملتمسانه ای می گفت:

 

 

« تو را به خدا، التماس می

 

کنم کمکم کنید. » که دل سنگ هم آب می شد.

 


پیرزن از کنارش رد شد ، جوانک التماس کرد ،

 

اما او خودش را کنار کشید و گفت: خجالت بکش مردک حیا کن ،

 

واقعاً که آدم نمی دونه چی بگه ؟!

 


پیرمردی از دور ، نگاه عاقل اندر سفیهانه ای به

 

او انداخته بود و مرتب سرش را به نشانه ی تأسف تکان می داد.

 


زنان و مردان جوان تر ، بی اینکه کوچکترین محلی

 

به او بگذارند ، از کنارش رد می شدند و

 

او همچنان از ته دل التماس می کرد.

 


دختر بچه ای به خودش جرأت داد ، جلو رفت و

 

چند ثانیه به او نگاه کرد ، سپس به آرامی گفت: چی می خوای؟

 


جوانک نگاهی به دختر بچه انداخت و بغضش ترکید.

 

دقایقی دخترک را در آغوش گرفت و به شدت گریست.

 

وقتی گریه کمی آرامش کرد ، گفت: نمی خوام.

 


-
چی...؟ چیو نمی خوای؟

 


-
نمی خوام غرق بشم.

 


-
تو چی؟

 


-
تو دنیا.

 


-
مگه داری غرق می شی؟

 


-
آره... آره... دارم غرق می شم.

 


-
خوب ، مگه چی می شه؟

 


-
هیچی ، می شم مثل اینا.

 


-
مگه آدمی که داره غرق می شه خودش می تونه به کسی کمک کنه ؟


-
نه.

 


-
پس چرا داری از اینا کمک می خوای؟

 


-
پس از کی بخوام؟

 


دخترک سرش را بالا گرفت و به آسمان نگاه کرد ،

 

جوان هم همین کار را کرد. وقتی سرش را پایین آورد ، دخترک آنجا نبود.

 

درپناه حق



نظرات شما عزیزان:

بنیامین
ساعت21:24---29 فروردين 1391
سلام خیلی از وبلاگتون خوشم امد حتما به وبلاگ منم سر بزنید راستی منو با اسم پسر ایران حتما لینک کن خیلی دوست دارم با شما کار کنم دوست دارم یادت نره به من سر بزن .بای09369119722
پاسخ:
پاسخ:سلام مرسی عزیزم


سیده محجوب
ساعت19:08---19 فروردين 1391
پاسخ:مرسی عزیزم

داداش ایلیا
ساعت19:22---18 فروردين 1391
سلام



میدونی گاهی وقتا ما سرمون رو بالا میگیریم که خدا رو پیدا کنیم ولی دریغ که راه رو اشتباه میریم و سر به هوا میشیم تو خیابونای شلوغی که فرصت خدا جویی هر لحظه از کنارمون به ارامی رد میشه .چه خوبه که دلمون رو روبه اسون بگیریم و نگاهمون رو به اطراف خیره کنیم تا خدا رو همین رو زمین تو نزدیکترین فاصله از بودنمون پیدا کنیم . اگه پیداش کردیم اونوقته که با یک معامله کوچیک ولی خالصانه میتونی ثروتی بدست بیاری که اوجش به رامش ختم میشه .چیزی که هیچ ثروت مادی نمیتونه واست مهیا کنه . ..



ایلیاپاسخ:سلام یاهات موافقم...ولی این خصلت آدمه همیشه دنبال نداشته هاش میگرده...درصورتیکه برای لمس خدا کافیه فقط چند لحظه نفسش رئو تو سینه حبس کنه....اونوقت میبینه که خدا براش عین نفسه...اگه نفس نباشه آدم هم نیست....درنتیجه اگر خدا نباشه آدم هم نخواهد بود....موفق باشی یاحق


یاشا
ساعت14:40---18 فروردين 1391
پاسخ:سلام مرسی یاشا جان....خیلی ماهی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 18:50 ] [ آسمون آبی ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

میگن سه موقع دعا برآورده میشه یکی وقت اذون یکی زیر بارون یکیم وقتی دلی میشکنه..... من وقت اذون زیر بارون با دلی شکسته دعا کردم خدایا هیچ دلی نشکنه . . .
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 175
بازدید کل : 84220
تعداد مطالب : 383
تعداد نظرات : 771
تعداد آنلاین : 1


MusiC Dariush